4ـ گواهی دادن افرادی از امت اسلامی
از برخی از جملههای آیات گذشته استفاده میشود كه امت اسلامی نیز جزء گواهانند مثلاً در آیهی سورهی[13] بقره یادآور میشود كه ما شما را امت برگزیده قرار دادیم تا شاهد و گواه بر مردم باشید، در اینجا این سئوال مطرح میشود كه آیا همه امت اسلامی شاهد و گواه میباشند، در این صورت مشهود علیه كیست؟
آیا میتوان گفت شهود، همهی امت اسلامی و مشهود علیه، امتهای پیشین میباشند؟ یا ناچاریم بگوئیم برخی از امت اسلامی بر برخی دیگر شهادت میدهد، و در نتیجه همهی امت اسلامی به نوعی شاهد و به نوعی مشهود علیه میباشند.
گذشته از این، سئوال دیگری نیز در اینجا مطرح است و آن این كه بیشتر امت اسلامی بسان امتهای پیشین به حكم آیه قرآن «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِینَ»[14] اكثر آنان را سپاسگزار نمییابی، فاقد شرط اداء شهادت میباشند.
و به تعبیر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ در میان امت اسلامی كسانی هستند كه شهادت آنان بر یك «دسته سبزی» و یا یك كیلو خرما[15] پذیرفته نمیشود، چگونه میتوان گفت: همهی امت اسلامی شاهدند.
با توجه به نكات یاد شده چارهای جز این نیست كه بگوئیم: مقصود از «جعلناكم» همه امت اسلامی نیست بلكه مقصود آن طبقه بلند پایه از امت است كه از هر نظر شایستگی گواهی دادن را دارند و در روایات اسلامی بر پیشوایان معصوم تطبیق شده است.[16]
ممكن است گفته شود كه اگر مقصود پیشوایان معصوم است چرا شهادت را به همه امت اسلامی نسبت داده میفرماید:
«لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»؟
ولی پاسخ این سئوال با توجه به نظائر آن در قرآن روشن است، قرآن همه بنیاسرائیل را «مَلِك» (فرمانروا) معرفی كرده میگوید: نعمتهای خدا را بیاد آورید، آنگاه كه در میان شما پیامبرانی برانگیخت و شماها را فرمانروایان قرار داد.[17]
در حالی كه همهی بنیاسرائیل فرمانروا نبوده و تنها برخی از آنان مانند داود و سلیمان فرمانروایی داشتهاند ولی حكومت و فرمانروایی را به همه آنان نسبت داده است از این جهت باید گفت مقصود از شهادت دادن امت اسلامی خصوصاً بر اعمال ظاهری و باطنی شهادت آن گروهی است كه از علم وسیع و گستردهای برخوردار بوده و این گروه جز پیشوایان معصوم كسی نیست، و اگر بخواهیم در این مورد طبقه دیگر از افراد امت را نیز وارد كنیم، یعنی آنان كه از نظر تقوی و طهارت در درجهی بالایی قرار دارند، ناچاریم برای آنان علم وسیعی قائل شویم كه بر اعمال پنهانی دیگران نیز آگاه بوده و بتوانند بر آن نیز گواهی دهند و یا لااقل شهادت آنان را به اعمال ظاهری آن هم در مورد افراد معاصر با خود اختصاص دهیم.
ابته اين بحث دامنه گستردهاي دارد كه بايد تحت عنوان «حقيقت شهادت و شاهد» در قرآن، مورد بررسي قرار گيرد. و ما به فضل الهي، پيرامون موضوعاتي مانند صديقين، شهداء، صالحين بحث خواهيم كرد.
5ـ فرشتگان ناظر بر اعمال
گواهان ديگر فرشتگاني هستند كه در دنيا ناظر بر اعمال افراد بوده و در قيامت با آنان وارد دادگاه الهي ميشوند يكي از فرشتگان مأمور جلب مجرم به دادگاه است و ديگري گواه بر اعمال او چنان كه ميفرمايد:
هر انساني در حالي كه با او مأموري و گواهي همراه است وارد ميشود، به او گفته ميشود تو از سراي ديگر غافل بودي، پرده را كنار زديم، امروز بينايي تو تيز است، و يكي از دو فرشته همراه مجرم ميگويد حساب او پيش من حاضر است.[1]
امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ پس از ذكر آيه ياد شده ميفرمايد:
«سَائِقٌ يَسُوقُهَا إِلَى مَحْشَرِهَا وَ شَاهِدٌ يَشْهَدُ عَلَيْهَا بِعَمَلِهَا»[2]
مأموري كه گنهكار را به سوي محشر (محكمه الهي) هدايت ميكند و فرشتهاي كه (در دنيا) شاهد اعمال او بوده و در آن محكمه بر عليه او شهادت ميدهد.
در آيات ديگر نيز به شهادت فرشتگان اشاره شده است چنان كه ميفرمايد:
«ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»[3]
هيچ سخني را نميگويد مگر اين كه در كنار آن نگهبان حاضري است.
و باز ميفرمايد: «وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ ـ كِراماً كاتِبِينَ ـ يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ»[4]
براي شما نگهباناني گمارده شده است، نويسندگاني گرانقدر، آنچه را كه انجام ميدهيد ميدانند.
6ـ زمين يا مكان انجام عمل
يكي از گواهان نقطهاي است كه كار خوب يا بد در آن انجام ميگيرد.
قرآن در اين مورد ميفرمايد:
«يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها ـ بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحى لَها»[5]
در چنين روزي زمين از حوادثي كه در آن رخ داده است خبر ميدهد زيرا پروردگارش به آن وحي نموده و او را آگاه ساخته است. در اين كه زمين از چه چيز خبر ميدهد در آيه مطلبي ذكر نشده است ولي با توجه به اين كه آيه ناظر به برانگيخته شدن انسانها در قيامت ميباشد و اين كه آنان كردارهاي خود را خواهند ديد، روشن ميشود كه اخبار زمين مربوط به كارهايي است كه انسانها روي آن انجام دادهاند، خواه كارهاي نيك و خواه كارهاي بد، از اين جهت به دنبال آن، مسألهي كيفر و پاداش اعمال انسان را مطرح نموده ميفرمايد:
در اين روز انسانها (پس از محاسبه) گروه گروه بر ميگردند، تا اعمالشان به آنان نشان داده شود، پس هر كس به اندازه سنگيني ذرهاي كار نيك انجام داده است آن را ميبيند و هر كس به اندازه سنگيني ذرهاي كار بد انجام دهد آن را خواهد ديد.[6]
ناگفته پيداست كه همه اجزاء زمين بر افعال يك انسان گواهي نميدهند، بلكه نقطهاي كه انسان در آن كار نيك و بد انجام داده است، همان نقطه به شهادت بر ميخيزد و روايات نيز بر اين مطلب گواهي ميدهند.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ در پاسخ پرسش كسي كه سئوال كرد آيا نمازهاي نافله را در يك جا انجام دهم يا در جاهاي مختلف؟ فرمود در جاهاي مختلف، تا اين مكانها در روز رستاخيز به نفع تو گواهي دهند.[7]
درباره شهادت مكان بر اعمال انسان در قيامت روايات بسياري وارد شده است كه كتابهاي حديث در ابواب مربوط به نمازهاي واجب و مستحب، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر و... وارد شده و بررسي آنها بحث جداگانهاي را ميطلبد. از پيامبر گرامي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ روايت شده است كه فرمودند روز قيامت زمين بر اعمال هر مرد و زني كه در آن انجام داده است گواهي ميدهد و ميگويد او فلان عمل را در فلان روز انجام داده است.[8]
بنابراين در اين كه از ديدگاه قرآن و روايات اسلامي، يكي از شاهدان در قيامت، مكان انجام گرفتن عمل است جاي ترديد نيست آنچه در اين جا توجه انسان را به خود جلب ميكند اين است كه مكان كه فاقد حس و ادراك است چگونه ميتواند اعمال انسان را درك نمايد، و در سراي ديگر بر آن گواهي دهد؟
ولي پاسخ اين است كه اين نوع آيات و روايات و نيز آيات و روايات ديگر از اين قبيل ما را به يك حقيقت رهنمون ميگردند و آن اين كه تمام موجودات از نوعي ادراك برخوردارند، و ميزان درك و آگاهي آنها بستگي به ميزان درجه وجودي آنها دارد چنان كه قرآن كريم در جاي ديگر ميفرمايد:
هيچ موجودي نيست مگر آن كه خدا را تسبيح ميگويد ولي شما تسبيح آنان را درك نميكنيد.[9]
اين مطلب از نظر مباني حكمت متعاليه در فلسفه اسلامي امري مسلم و غير قابل ترديد است و اين خود از امتيازات و شگفتيهاي قرآن است كه از يك واقعيت بسيار دقيق پرده برداشته است آن هم در زماني كه فكر و انديشه بشر كمترين توجهي به اين نوع مطالب دقيق نداشته است.